غریم عجل الله تعالی فرجه الشریف

تحفه شعری است برای همه حیله گران

پنجشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۱:۴۸ ب.ظ

غزل‌نوش

 

چقدر ساده مرا روی تو دامگیر کرد

سبزی خط کلاهت به ‌دل ما گیرکرد

 

این همه عشوه و ناز ار چه مرا میکردی

شوخ میزد به زبان بر دل ما صد تیرکرد

 

هر که را با تو سر صدق نباشد هیهات

عاقبت فال تو حافظ دل ما تفسیر کرد

 

ما که از جامه ی تزویر و ریا دل شستیم

تو ز راه دگری پای نهادی و خدا تدبیر کرد

 

آنکه در راه تو باشد به رهش میخوانی

خوش همین بود که راه من و تو تغییر کرد

 

سایۀ روی تو افتاد به بالین هوا و هوسم

یارب اما نه چنین کرد و چنان تقدیر کرد

 

گریه های سحرم با تو جوابم را داد

سوز ساز تو مرا خواند و مرا تأثیر کرد

 

تاری از حلقۀ زلف تو مرا دست گرفت

گر مرا از هوسم راند و مرا زنجیر کرد

 

به دل غم زده ام صبغه ای از عقش تو خُرد

خوش همین بود عجب بر دل ما تصویر کرد

 

تحفه شعری است برای همه حیله گران

شدم «آباد» و به شعرم مچ سارق گیر کرد

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی